سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به حقّ برایتان می گویم : حکیم از نادان عبرت می گیرد و نادان از هوای خود . [عیسی علیه السلام]

پاسخگو

پرسش:
بهترین راه خداشناسی برای کسانی که دیر به یقین می رسند چه راهی است ؟
پاسخ:
فلاسفه و متکلمان دلایل و راههای متعددی را درباره خداشناسی و اثبات وجود حق تعالی اقامه کرده‏اند که به طور اختصار به برهانهای عقلی، شبه علمی و فطرت تقسیم می‏شوند. دلیل اینکه این بزرگان دلایل متعددی اقامه کرده‏اند، این است که هر کس با توجه به خصوصیاتفردی و اجتماعی و علمی خود، با برخی دلایل زودتر به یقین می‏رسند. برای برخی دلایل علمی یقین‏آور است، که برای برخی دلایل عقلی و برای برخی راه دل و فطرت یقین‏آور است. اما اصل کلی در تمام دلایل و براهین این است که آنها تنبیهاتی در جهت توجه به امری روشن وبدیهی هستند. یعنی اصل وجود خداوند متعال جزء روشن‏ترین مفاهیم و حقایق است و تمام این دلایل به منزله تابلوهای راهنمایی هستند که ما را از جهات گوناگون به سوی او راهنمایی می‏کنند.
    توضیح بیشتر اینکه مراحل و درجات شناخت خدا و خداشناسی بر اساس معرفت و شناخت هر کس متفاوت است. و اکثر دلایل و راههای خداشناسی نیز معمولاً از پایین به بالاست. یعنی از راه موجودات و نشانه‏های آفرینش (به اصطلاح قرآن آیات انفسی و آفاقی،فصلت/53) است. اما در ورای این دو راه یعنی راه خداشناسی آفاقی ـراه شبهه علمی که مخصوص عموم مردم است و راه انفسی ـاز راه دل که راه خواص است، راه سومی نیز وجود دارد که راه اولیاء خدا و عرفان است که قرآن و روایات ما به این راه تأکید فراوان دارند، که این راه ازخدا به خدا رسیدن است، و معلوم است که این روش شناخت ما را به یقین واقعی و خداشناسی ناب می‏رساند. زیرا این راه شهود مستقیم و بلاواسطه است که هرگونه مشکلی را از آدمی زائل می‏کند و تفاوت عمده‏ای با دلایلی دارد که خدا را به عنوان غیب و پنهان مطرح و اثباتمی‏کند.
    من در این بحث به راه اول اشاره نمی‏کنم. اما بر اساس راه دوم لحظه‏ای در خود بیاندیشیم، نزدیکترین چیز به ما دل ماست؛ اما آیا ما قدرت تصرف در دل خود را داریم؟ و حتی بر خنده و گریه خود تصرف داریم؟ نه، زیرا دل ما در تصرف دیگری است، آیا همین دلیل بر وجود اوکافی نیست؟ این راه فطرت است و راه فطرت راهی پردامنه و دقیقی است که ما در این بحث به آن اشاره نمی‏کنیم. برای اطلاع بیشتر به کتاب مقالات، استاد محمدشجاعی، ج سوم، انتشارات سروش و معارف قرآن، استاد مصباح یزدی، ج 1 تا 3. ص: 37 ـ 36. انتشارات در راه حقمراجعه فرمایید.
    راه سوم، راه شناخت خداست به خدا،   «یا من دل علی ذاته بذاته؛     ای کسی که خود بر ذات خود گواهی می دهد» (دعای صباح امام علی(ع))
  امام سجاد:   «بک عرفتک و انت دللتنی علیک و لو لا انت لم اعرف ما انت ؛   تو را به تو شناختم و تو بر خود گواهی و اگر تو نبودی، نمی‏دانستم تو کیستی» (دعای ابوحمزه ثمالی)
یا در دعایی که توصیه شده است در عصر غیبت بخوانیم:   «اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک....»  ؛ (امام صادق(ع)، بحارالانوار، 52/146) یعنی شناخت پیامبر با خداست، بلکه شناخت هر چیز با خداست و اگر خدا را نشناسیم هیچ کس و چیزی را نمی‏توانیم بشناسیم، زیرا خدا شاهد و حاضر است.
   «الا انه بکل شی‏ء محیط»    (فصلت/54)
   «و کان اللهُ بکل شی‏ء محیطا»    (نساء/126)
  «ان الله کان علی کل شی‏ء شهیدا»    (نساء/33 و احزاب/55)
و همه موجودات در پرتو او موجودند و اگر او را در ابتدای امر نشناسیم، علم و شناخت به موجودات دیگر امکان ندارد.
    چنانچه روشن است، هر معلومی برای ما دوگونه است: یا نزد ما حاضر است یا از دیدگان ما غایب. اگر معلوم از نظر ما غایب باشد. اول باید اوصاف و صفاتش را بشناسیم و آنگاه از راه صفات به شناخت خود او نائل شویم. مثلاً در شناخت آتش اول باید گرما و حرارت یا دوررا دید و شناخت و سپس وجود آتش را ادراک نمود که به این نوع شناخت معرفت حصولی می‏گویند. اما در شناخت آنکه نزد ما حاضر است، خود او را می‏بینیم و می‏شناسیم و آنگاه به اوصاف و صفات او پی‏می‏بریم و به این نوع معرفت شناخت و علم حضوری می‏گویند. مثل علم هرکس به حالات درونی (ترس و شادی و...خود) و هیچ کس به ما از خدا نزدیکتر نیست.   ان الله یحول بین المرء و قلبه      همانا خداوند بین انسان و دلش حائل است{M(انفال/24) بنابراین از قلب ما به خود ما نزدیکتر است. چنین است که هرگاه به خود نظر می‏افکنیم، ابتدا او را می‏بینیم و باعلم حضوری می‏یابیم که تمام وجود ما را احاطه کرده است و تمام شئون ما در دستان قدرتمند اوست. پس او از ما نهان نیست تا بهدنبال نشانه‏ها برویم. بلکه ما در حضور او هستیم و او در مشهد ماست و این علم حضوری خداوند است که اگر کسی به آن نائل آید، به یقین تمام رسیده است و چنین است که رسول گرامی اسلام(ص) فرمودند:   من عرف نفسه فقد عرفربه   (البحار/2/32)
    برای آگاهی بیشتر ر.ک:
    1ـ المیزان، ج 6، ص 238 به بعد ذیل آیه 105 سوره مائده
    2ـ المیزان، ج 14، ص 193 به بعد ذیل آیه 14 سوره طه.
    3ـ تحریر تمهید القواعد، آیة‏الله جوادی آملی، ص 761  757، انتشارات الزهراء، این کتاب شرحی از استاد بزرگوار معاصر بر یکی از کتابهای مهم عرفانی است.
    4ـ نشان از بی‏نشان‏ها، مرحوم حسنعلی اصفهانی، ص 166  153.{J

 




پاسخگو ::: سه شنبه 86/8/22::: ساعت 11:18 صبح

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :1747
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<